همشهری آنلاین - مهدی تهرانی: سینمای ملی به فلسقه اخلاق و فرهنگ و ریشههای تاریخی یک ملت مرتبط است. ضمن اینکه مقوله اقتصاد در سینما را باید در این تعریف جدی گرفت. با این حال در کشور خودمان هنوز خبری از این تعریف به معنای علمی و عملی نیست. سو تفاهمات و جدالهای پیش از این درباره به دست دادن یک تعریف درست و حقیقی از سینمای ملی، هرگز به نتیجه نرسیده و هنوز نیز قرار نیست سینمای ملی در یک خط، از تعریف برخوردار شود. کاری که شاید نشدنش به صواب نزدیکتر باشد.
آنچه در ذات یک ایرانی است و بر اساس آن آداب و سنتهایش را در زندگی روزمره به کار میگیرد، در سینمای ما دیرزمانی است دیگر جلوهگری نداشته است. هجوم فیلمهای سخیف کمدی و دیگر ساخت و سازهای غیراستاندارد و بزن در رو به قدری جای نفس کشیدن را برای سینمای حقیقی امروز تنگ کرده که دیگر باید از آثار شاخص در زمینه سینمای ملی با غصه و درد و آه سخن گفت.
در ساخت فیلمی که در جا متعلق به سینمای ملی به حساب بیاید و در واقع دارای انگارههای این نوع سینما باشد نمیتوان استاندارهایی را تعیین کرد و یا یک جدول خاص را تدوین نمود، اما ارائه همین آداب و رسوم و هم چنین ورود مقوله دین به داستان اصلی و یا داستانکهای فرعی را شاید بتوانیم جزو لاینفک این نوع سینما بدانیم.
لوکیشن نیز از جمله مواردی است که به پررنگ کردن و جلا دادن این نوع فیلم تاثیر فرائان میگذارد. اگرچه این مورد اخیر عمدتا رعایت نمیشود و عمده فیلمسازان ما اصرار غریبی بر ساخت فیلمشان در پایتخت دارند.
نکته مهم دیگر اینکه اگرچه معدود ساختههای اخیر که متعلق به سینمای دینی هستند عمدتا فیلمهایی متعلق به سینمای ملی به حساب نمیآیند، اما مگر میشود سینمای ملی را در مقام تعریف کامل به گونهای روایت کرد که درآن تاثیر دین کمرنگ باشد؟
دین و مذهب جزو لاینفک زندگی ایرانی جماعت است و بنابراین این امتزاج را باید به گونهای در سینمای ملی نمایش داد. که همین امتزاج البته با سو تفاهمهای عجیبی نیز همراه بوده و کار به جایی رسیده که عمدتا میتوان ساخت یک فیلم ششدانگ و خوشساخت مربوط به سینمای ملی و مذهبی را تابو دانست. جایی که هم فیلم از ملی بودن فاصله نگیرد و هم انگارههای مذهبی با ظرافت و دقت و بر مبنای نیاز به داستان اضافه شده باشند.
در دورههای اخیر در سازمان سینمایی کشور بحث تعریف سینمای ملی و حتی فراملی دستمایه سمینارهای پرخرج و یقه گیری های بیمحتوا شد اگرچه بحث رسیدن به یک تعریف برای سینمای ملی نقل محافل سینمایی گردید، اما هرگز این بحثها و حرف و حدیثها علیرغم ورود دولت در آن (چاپ و انتشار کتابی به نام «در مسیر سینمای ملی؛ طرحی برای اکنون» را به یاد بیاورید!) نه تنها به جایی نرسید که کار حتی به یقه گیری و بداخلاقی و سوتفاهمات اساسی هم رسید، چرا که الگوها برای تعریف سینمای ملی قدیمی شده و صاحبمنصبان این نوع سینما نیز عمدتا در خواب ابدی فرو رفته بودند. ورود کرونا نیز البته در این خواب عظیم بی تاثیر نبود.
نکته: باری جنگ و جدلهای تئوریک در باره تعریف سینمای ملی اگرچه آتشش خاموش شد، اما خاکسترش برباد نرفت. بسیاری، هم از بدنه سینمای در حال احتضارمان و هم از شیفتگان و سینما دوستان، در تمام این سالها چشم انتظار روایتی بودند که اگر بر پرده نقرهای افتاد بتوانند بو و حس و حال سینمای ملی را از آن درک کنند. روندی که کمتر اتفاق افتاد. این مهم به همان تعاریف غلط و گاها رایج از سینمای ملی بازمی گردد. در واقع هرچه علی حاتمی سینماگر ملی ساز ایرانی خلق کرد درست و درمان مورد الگوبرداری قرار نگرفت و چه کنیم که به احتمال قریب به یقین کسی در حد و اندازههای او را نداریم که اینقدر به این نوع از سینما تعهد و وابستگی نشان داده باشد و در این مورد پیشرو باشد.
نظر شما